گل آقا هیچوقت منو دوست نداشت

سرگروهبان در آمبولانس دچار یه نوع حالت بی وزنی شده بود و مدام به بالا و پایین و چپ و راست اصابت میکرد. وقتی از آمبولانس آوردیمش پایین دیگه شباهتی به قبل نداشت. خلاصه هر دفعه که ما سرگروهبان را جابجا میکردیم شباهتش به قبل کمتر و کمتر میشد......خدا رحمتش کنه :))

سلام!
تبریک میگم بهت بابت اینکه اینقدر خوب تونستی یه نوشته ی طنز بنویسی که توش در مورد موضوع جالبی مثل خودکشی هم صحبت شده!!!!!! من خودم اون تیکه ی سلاح سردشو خیلی دوست میداشتم!!!! :D البته این برای شروع خیلی خوب بود و اگه گل آقا چیزی غیر از این گفته مسلما کم لطفی کرده!!!!!!!
نظر من رو بخوای باید بگم عالییییییییییی! آفرین! 8-)
منتظر نوشته های بیشتری ازت هستم!
شاد و پیروز باشی!

[quote='HeadBook']
...کاراگاه باور کن من فقط به عشق نماز شکسته اش مسافرتو کش دادم و الا اونقدرام خوش نمیگذشت! P:...
...نه من قلمم اونقدرام کلفت نیست برا نوشتن، زود میشکنه، دوستان به جای ما (:...
... اما خوب سمت و جهتی نداره، مثل شلنگ آبی میمونه که بازش و در عین حال ولش کرده باشید به امون خدا، به هر سمت و سویی رفته نوشته ام...
[/quote]
هدبوک گرامی
همین چند تا جمله به نظر من به خوبی نشون میده که چقدر استعداد طنازی دارید.
شاید نیاز به یک نفر در کنارت داری که توی پرداخت و بسط سوژه های پراکنده و کوتاهی که در هر جمله خودشون رو بهت نشون میدن، کمکت کنه. :)
فکر می کنم یه عالمه دکمه رنگارنگ و خوشگل داری که می تونه واسه هرکدومش یه پیرهن باحال دوخته بشه...

دوست من
عنوان جالبی داشت این اثر گرانبها.من ک حسابی لذت بردم.قلم قدرتمندی دارین.
سناریوی فیلم هندیه ک خیلی باحال بود اما اون نامه ک گل آقا واستون فرستاده بود باحالتر بود:-) اما اشکال نداره گل آقا منم دوست نداشت.:D
خوبه باز همون نامه رم واسه شما فرستادن...دریغ از یه خط ک واسه من فرستاده باشن.گویا اعتقاد داشتن :برش بی محلی تیزتر از شمشیر است.
خلاصه اینکه استعداد من درحد انشا نوشتن واسه بعضی دوستان شکفته شدو اونم تازه دبیر محترم ادبیات اصرار داشت خودم انشامو ننوشتم چون لحن نوشته پسرونه است!!!
با آرزوی کامیابی برای شما8-)

این نوشته رو بعد از بارگذاری سپرده بودم که حذف کنن دوستان، منتهی انقدر حجم پیام ها بالاست که از زیر دستشون در رفته و الانم که دیگه اگه اومده خوب خیلی خوش اومده (:
ممنون از همه ی عزیزان برای ایراد انتقادات و پیشنهاداتشون.
[quote='red flower']کله بوک جان تبریک میگم برای شروع خوب بود به امید پیشرفت روزافزون
مسافرتت هم خیلی طولانی شده زود بیا ج این کامنتا رو بده![/quote]
کاراگاه باور کن من فقط به عشق نماز شکسته اش مسافرتو کش دادم و الا اونقدرام خوش نمیگذشت! P:
[quote='donya joon']
فکر می کنم باید این نکته رو در نظر داشته باشیم که این مطالب در سال 86 نوشته شدند و از اون زمان خیلی گذشته.[/quote]
ممنون دنیا جان،
اما بنظر خودم یه متن طنز قوی حداقل نباید بعد از تولید تا یک دهه بیات بشه (:
[quote='sahareft']سلام هدبوک گرامی
راستش با کامنتها یا جملات قصاری که تا به حال زیر کتابهای مختلف از شما خوندم انتظار داشتم نوشتتون بهتر از این باشه
واقعا شما استعداد طنز نوشتن رو بسیار زیاد دارید
اما انگار وقتی "تصمیم" به نوشن مطلبی برای "ارائه" دادن می کنید اون رهایی و ذوق خالصی که به طور فی البداهه در کلامتون هست از دست میره
اما بدون تعارف عرض می کنم منتظر کارهای بهتر از شما هستم[/quote]
سحر گرانقدر،
اگه انشاء های دوران مدرسه من رو یک دیکتاتوری حاکم بر قلم در نظر بگیریم، میشه گفت قلم من با این سلسله نوشته ها باکرگیشو از دست داد (: نوشتن یک داستان، چه کوتاه و چه بلند احتیاج به انسجام خاصی داره تو کلمات و جملات که اون موقع من بی بهره بودم از این موهبت، همچنانم هستم.
من این کتابچه رو با برچسب طنز منتشر نکردم اصلا، فکر میکنم تو مقدمه اش هم اشاره ی کردم به این موضوع،
اما استعداد نویسندگی رو ندارم هنوز و البته علاقه ای هم ندارم دیگه.
به احتمال خیلی زیاد درسته، هدف دار نمیتونم کار کنم
[quote='mohsen ghahari']پویا عزیز
خقیقتا من از کلیت کار بدم نیامد و البته قسمتهای هندیش رو هم خیلی دوست داشتم.
بنظر من گریاندن مردم از شاد کردن آنها خیلی سخت تره و این در نوشتن یک کار طنز بشدت خودشو نشون میده.
و البته من اصلا استعداد طنز نگاری ندارم. خوشحالم در قسمت نویسندگان کتابناکی یک کار طنز کامل اضافه شده و امیدوارم اگر تو میتونی این راهو باز کنی...
شاد باشی[/quote]
مرسی محسن بابت اینکه وقت گذاشتی و خوندیش،
برا خود من اینا دنیایی از خاطرات قد و نیم قده، طنز گریاندن و شاد کردن مردم به صورت همزمانه و بی شک از سخت ترین کارهاست
نه من قلمم اونقدرام کلفت نیست برا نوشتن، زود میشکنه، دوستان به جای ما (:
[quote='alihosein']دیگر طنزی مانند مجله گل اقا وجود ندارد روحش شاد[/quote]
متاسفانه کاملا درسته
[quote='afsar khanoom']بخدا حق داشته! که تحویلش نمیگرفته!!! آخه طنز باید یه هدفی رو دنبال کنه یه موردی رو تذکر بده . یکی از مشکلات اجتماعی رو به رخ بکشه. [/quote]
کودک درونم یه اخم پت و پهن کرد بهتون (:
خوب البته خودمم معتقدم اگه اینا چاپ میشدن شاید در گل آقا خیلی زودتر از اینا تخته میشد! قلمم سعی کرده به مواردی اشاره کنه تو آیتم "خودکشی در ایران ریشه کن شد" اما خوب سمت و جهتی نداره، مثل شلنگ آبی میمونه که بازش و در عین حال ولش کرده باشید به امون خدا، به هر سمت و سویی رفته نوشته ام
[quote='کومی']یادش بخیر،گل آقاکه به گوشم میرسه یادخاطرات دوران دبیرستانم میفتم.اون موقع تازه فیلمهای گل آقارومیدیدم.[/quote]
گل آقا گلی بود از گلهای بهشت

کله بوک جان تبریک میگم برای شروع خوب بود به امید پیشرفت روزافزون;-)
مسافرتت هم خیلی طولانی شده :Oزود بیا ج این کامنتا رو بده!

سلام هدبوک گرامی
راستش با کامنتها یا جملات قصاری که تا به حال زیر کتابهای مختلف از شما خوندم انتظار داشتم نوشتتون بهتر از این باشه

فکر می کنم باید این نکته رو در نظر داشته باشیم که این مطالب در سال 86 نوشته شدند و از اون زمان خیلی گذشته.

سلام هدبوک گرامی :)
راستش با کامنتها یا جملات قصاری که تا به حال زیر کتابهای مختلف از شما خوندم انتظار داشتم نوشتتون بهتر از این باشه
واقعا شما استعداد طنز نوشتن رو بسیار زیاد دارید
اما انگار وقتی "تصمیم" به نوشن مطلبی برای "ارائه" دادن می کنید اون رهایی و ذوق خالصی که به طور فی البداهه در کلامتون هست از دست میره
اما بدون تعارف عرض می کنم منتظر کارهای بهتر از شما هستم

پویا عزیز
خقیقتا من از کلیت کار بدم نیامد و البته قسمتهای هندیش رو هم خیلی دوست داشتم.
بنظر من گریاندن مردم از شاد کردن آنها خیلی سخت تره و این در نوشتن یک کار طنز بشدت خودشو نشون میده.
و البته من اصلا استعداد طنز نگاری ندارم. خوشحالم در قسمت نویسندگان کتابناکی یک کار طنز کامل اضافه شده و امیدوارم اگر تو میتونی این راهو باز کنی...
شاد باشی

دیگر طنزی مانند مجله گل اقا وجود ندارد روحش شاد